دشمنان تشیع نقش مرجعیت روحانیت را در خنثی کردن تؤطئههای خود به وضوح در سدههای اخیر دیدهاند. نقش حکم یک سطریِ مرحوم آیتالله میرزای شیرازی، دربارۀ توتون و تنباکو؛ نقش فتاوای بنیانگذار جمهوری اسلامی در شکلگیری و پیروزی انقلاب بزرگ اسلامی؛ نقش رهبر انقلاب در ناکام ماندن طرحهای عظیم استکبار علیه ایران؛ نقش آیتالله سیستانی در ناکارآمد گذاشتن نقشههای شیطانی آمریکا برای ملت عراق، این حقیقت را به آنان نشان داده است که در مقابل اقتدار مرجعیت تشیع و با توجه به بیداری مرجعیت هر نقشۀ ظالمانهای در مناطق شیعینشین نقش برآب خواهد شد.
بر این اساس، دشمنان اسلام برای کمرنگ کردن این رکن شیعه و جلوگیری از گرایش فراوان و رواج روزافزون به سوی آن، میکوشند بدیلی برای مرجعیت ایجاد کنند. نحوۀ شکلگیری بهائیت (باب و بهاء) در دامان تشیع و برخاستن این جریان ضد اسلامی از دل حوزه علمیۀ تشیع خواندنی است؛ همچنین جنجال جریان کاظمینی بروجردی را میتوان یکی از این نمونههای بدلسازی نام برد.[1]
فتنه مرجعیت انگلیسی نیز یکی از موارد است که متأسفانه امروز با آن روبهرو هستیم، فتنهای که خودی آن را تشکیل داده و مقابلۀ با آن حساس و سختتر است چرا که او با نام مرجعیت آمده و اگر کمی و کاستی صورت گیرد، خدای ناکرده به مرجعیت لطمه وارد میشود.
یکی از مواردی که اهل این فتنه آن را عَلَم کرده و بوسیلۀ آن خواسته یا ناخواسته، ریشه اسلام را میزند مسئلۀ «برائت» است و به روایاتی که از ائمه در این باب آمده استناد میکنند از جمله روایاتی که به آن استناد میکنند، این کلام امام صادق است: «فضیل بن یسار گوید: از امام صادق (علیهالسلام) از حب و بغض (محبت و دشمن) پرسیدم که آیا از [نشانههای] ایمان است فرمود: مگر ایمان چیزى غیر از حب و بغض است؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «خدا ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل شما بیاراست و کفر و نافرمانى و عصیان را ناپسند شما کرد. که آنان هدایت یافتگان می باشند.»
طبق آیات و روایات یکی از فروعات دین ما، تبری از دشمنان خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهلبیت (علیهمالسلام) است، اما چیزی که مهم است این است که معنای «تبری» توهین به مقدسات جماعة اهلسنت نیست، اهلبیت (علیهمالسلام) همانطور که برای روزه، نماز و حج قوانین و ضوابطی را بیان داشته اند برای تبری نیز ضوابطی تعیین کردهاند:
اولا: اولین ضابطهای که طبق آیات قرآن کریم برای مقولۀ برائت بیان میشود، برائت از دشمنان زمان خود فرد است؛ « وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ لِأَبیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فی ضَلالٍ مُبینٍ [انعام/74] و هنگامیکه ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را(بعنوان) معبود انتخاب میکنی؟ من تو و قومت را در گمراهی آشکار میبینم». همانطور که میبینیم حضرت ابراهیم از گمراههان زمان خود برائت جسته و آنها را در ظلالت دانسته است. پس در این زمان برائت از دشمنان حال حاضر اسلام مثل صهیونیست جنایتکار و آمریکا جنایتکار واجب است؛ همانطور که امام خمینی (رحمهالله) آمریکا را شیطان بزرگ دانست پس باید از او تبری جست.
ثانیا: با نگاهی به آیات قرآن کریم و سیرۀ ائمۀ اطهار (علیهمالسلام) میتوان فهمید که در مواردیکه این کار موجب تفرقه و از بین رفتن اصل دین میشود باید سکوت کرد. در جریان گوسالۀ سامری و انحراف بنیاسرائیل وقتی که موسی (علیهالسلام) بعد از 40 روز از کوه طور برگشتند؛ هارون (علیهالسلام) میفرماید: «قالَ یَا بْنَ أُمَّ لاتَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لابِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی. [طه/94] (هارون) گفت: ای فرزند مادرم! (ای برادر!) ریش و سر مرا مگیر! زیرا من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارش مرا مراعات نکردی.» از آنجا که هارون میترسید تفرقه بین بنیاسرائیل بیافتد، مانع عمل آنها نشد؛ و اگر مانع میشد شاید قوم بنیاسرائیل بوسیلۀ این تفرقه نابود میشد و از آنجا که هارون امت اسلام علی(علیهالسلام) است؛ و طبق وصیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) برای جلوگیری از تفرقه میان امت، سکوت کرد. و خوف این را داشت که اگر سکوت نکند حکومت نوپای اسلامی توسط دشمنان اسلام (ایران و روم) نابود شود.[3]
پس با توجه به اینکه دشمنان اسلام با هر دینی، اتحاد خود را برای سرکوب کردن مسلمین حفظ کرده و سعی دارند در کشورهای اسلامی تفرقه ایجاد کنند؛ ما نیز باید نُک پیکان را به سوی آنها گرفته و در مقابل آنان ایستادگی کنیم اما متأسفانه دیده میشود این فتنه نهتنها هیچ موضعی در مورد استکبار جهانی و کارهای آنان نمیگیرد بلکه دست در دست آنان داده و شبکههای رسانهای خود را در درون این کشورها قرار داده و به نام اعتلای پرچم شیعه، تیشه به ریشه اسلام میزنند. این فتنه از هیچ تلاشی برای علنی کردن لعن بر خلفاء دریغ نکرده و حتی در کانالهای ماهوارهای خود علنا این کار را انجام داده و در خیابانهای لندن ندای «عایشه فیالنار» سر میدهند. این در حالی است که اکنون بهخاطر بعضی مسائل مانند همسایگی با اهلسنت در خود کشور (شمال، شرق، غرب و جنوب) و یا مرزهای خارج کشور، نیاز بیشتری به وحدت بین مذاهب در مقابل دشمن واحد داریم.
-------------------------------------------------------------------------------
پینوشت
[1].برای اطلاع بیشتر: در آمدی بر عرفان حقیقی و عرفانهای کاذب، ص327.
[2]. سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِیمَانِ هُوَ فَقَالَ وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ(کافی، ج2، ص 125)
[3]. http://www.afsaran.ir/link/316412
کماکان منتظر جواب یا دیدگاهتان هستیم