طرفداران جریان شیرازیها (در شبکههای اجتماعی)، به ابن عربی لعن میفرستند و میگویند ناصبی بوده و شیعه را نجس میدانسته! همینطور ملاصدرا را نیز لعن کرده و میگویند: فقط در وحی قائل به عصمت بوده و قائل به سهوالنبی (ص) میباشد.
شاید ابتدا چنین به نظر رسد که این دو سؤال به مباحث اعتقادی، کلامی، فلسفی و یا در نهایت عرفانی مربوط است، پس چرا در بخش سیاسی درج شده است؟ علت، هدف و انگیزهی طرح این گونه مباحث، از سوی باند موسوم به «جریان شیرازیها» میباشد. چرا که قصد، فقط و فقط ایجاد تشکیک، تفرقه و دشمنی، آن هم نه تنها بین شیعه و سنّی، بلکه بین هر طرز تفکری با طرز تفکر دیگری است. در واقع همان سیاست انگلیسی.
الف – فرض کنیم، ادعاهای آنان در خصوص ابن عربی یا ملاصدرا درست باشد، خب چه دلیلی به «لعن کردن» دارد. اگر امروز ما مسلمانان در میزان معلومات، اطلاعات، اعتقادات و نظرات یک دیگر ریز شویم، باید همه یک دیگر را لعن کنیم. آیا این است آموزهی اسلام ناب و عزیز؟!
شما امروزه در عرصهی «اندیشهی غرب» شاهدید که هر نظریهی جدید، ضمن ردّ نظریه قبلی، از آن تعریف و تمجید میکند و حتی میگوید: نظریه جدید من نیز، از همان نظریه قدیم فلان دانشمند اخذ شده است؛ اما نوبت به اسلام که میرسد، باید یک دیگر را لعن کنیم؟! آیا چنین روشهای که امثال شیرازیها، نامش را اسلام و تشیع گذاشتهاند، همان روشهای دیکته شده جهت ترویج اسلام امریکایی و اسلام انگلیسی نمیباشد؟!
این مباحث و اختلاف نظرها، همیشه بوده، هست و خواهد بود. مباحثی بسیار سنگین و علمی است و هر کس میتواند نظرات خود را بدهد یا نظر دیگران را نقد کند. پس چه ضرورتی برای «لعن» میماند. آنها همه را به جز انگلیس، امریکا، اسرائیل و عمّالی چون خودشان، لعن میکنند.
ب – بعید است که حتی علمای آنها، دست کم چند صفحه از اسفار ملاصدرا یا فتوحات ابن عربی را خوانده باشند و یا اگر احیاناً خواندهاند، چیزی فهمیده باشند. وگرنه مباحث را این قدر شعاری و سخیف مطرح نمیکردند و اگر نظر مخالفی دارند، به جای «لعن»، نقد مستدل میکردند.
ج – ابن عربی، مباحث بسیار گستردهای در خصوص «ولایت مطلقه و مقیده» دارد. خواه درست یا غلط، اما آن قدرها هم ساده نیست که به همین راحتی کسی به صورت شعاری رد کند و یک لعنت نیز چاشنیاش کند. وی همچنین مباحثی (هر چند گاه مغایر)، در خصوص «ختم ولایت» دارد و در یک فراز، عقیدهاش را چنین بیان میدارد:
«اعلم - ایدناالله - ان لله خلیفة یخرج و قد امتلات الارض جورا و ظلما فیملؤها قسطا و عدلا . لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد طول الله ذلک الیوم حتی یلی هذا الخلیفة من عترة رسول الله صلی الله علیه و آله من ولد فاطمة اسمه اسم رسول الله - صلی الله علیه و سلم - جده الحسن بن علی بن ابی طالب یبایع بین الرکن و المقام یشبه رسول الله - صلی الله علیه و سلم - فی خلقه» (فتوحات مکیه، ج 3، ص 327)
ترجمه: بدان – خداوند مؤیدمان بدارد – یقیناً که خداوند را خلیفهای است که خروج میکند، هنگامی که زمین از ظلم و جور آکنده شده است، پس او قسط و عدل را برپا میدارد. (و در ادامه این حدیث را مینویسد): اگر از دنیا باقی نمانده باشد، مگر یک روز، خداوند آن روز را آن قدر طولانی کند تا این خلیفه ظهور کند. این خلیفه، از آل رسول صلوات الله علیه و آله و از نسل فاطمه است. اسمش اسم رسول خدا (ص) است – جدش حسن بن علی ابن ابیطالب (که البته حسین بن علی علیه السلام) است، بین رکن و مقام قیام میکند، در میان خلق، شبیهترین به رسول الله (ص) است.
د – مباحث مطروحه در خصوص عصمت، توسط ملاصدرا نیز به این سادگی نیست، مضافاً بر این که ادلهی دهگانه او مبنی بر عصمت تامّ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، محل بحث و تحقیق مجامع علمی در این خصوص میباشد.
[البته نقد بررسی نظریات ابن عربی و ملاصدرا، از امکان و فرصت این مختصر خارج میباشد – و در ضمن قرار نیست که منفعل شویم و فریب بخوریم. یعنی آنها یک شعار بدهند، یک لعنت هم بفرستند، بعد ما اصل هدف و انگیزه را رها کنیم، وارد مباحث فلسفی یا کلامی ابن عربی و ملاصدرا شویم].
ﻫ – اما پرسیده شد: ما چرا از نظرات آنان استفاده میکنیم؟ دقت کنید که این نگاه در عرصه دانشپژوهشی، چقدر سخیف است؟! ما از همه منابع علمی استفاده میکنیم. از تفسیر فخر رازی یا نظریات غزالی نیز استفاده میکنیم. نظریات ژان پل سارتر، هگل، فروید، داروین ... تا معاصرینی چون فوکویاما، رورتی و باومن را نیز مطالعه میکنیم. آیا اشکالی دارد؟!
بغض و دشمنی:
هدف جریان موسوم به «شیرازیها»، رواج تعصبات کور (البته به نام تشیع و شیعه) و تشدید بغض، عداوت، دشمنی و تفرقه بین همه مسلمانان است. گاه به نام شیعه، سنّی را لعن میکنند – گاه دانشمندان گذشته و حال شیعه و سنی را با هم لعن میکنند ...، و خلاصه آن که فقط لعن میکنند و کار دیگری ندارند. چرا که بنا به اوامر انگلیس و دستورالعملهای امریکا (صهونیسم)، بسیار مترصد و امیدوار هستند که یک «داعش شیعه» نیز این طرف راه بیاندازند تا مقاصد صهیونیستی زودتر جامهی عمل بپوشد، که البته هرگز موفق نخواهند شد.
تشیع از یک سو قایل به ولایت، فقاهت و مرجعیت است – از سوی دیگر بسیار فراتر از آن چه تصور میکنند، قایل به وحدت، به ویژه در مقابل دشمنان مشترک است – از سوی دیگر قایل به تعقل، تفکر، تفحص، بحث، نقد و بررسی مستند و مستدل است ... و خلاصه شاگرد مکتب باب العلم، امیرالمؤمنین علیهالسلام، امام صادق علیه السلام و سایر معصومین علیهم السلام میباشد. لذا هیچ جایگاهی برای این بازیهای انگلیسی ندارد.
کماکان منتظر جواب یا دیدگاهتان هستیم