مخالفان شیعه برای نگه داشتن جوانانشان در عرضه دین جاذبه ندارند؛ وهابیت برای جذب جوان سیزده ساله و تحریک و توجیه او برای انفجار خود، به مقدسات اهل سنت از زبان شیعیان توهین می کنند.
حضرت در این روایت، برای کسانی که امرشان را احیا میکنند، طلب رحمت میکنند و میفرمایند: رحم الله عبداً أحیا امرنا. راوی خدمت حضرت عرض میکند: احیای امر شما به چیست؟ شخص چه کاری باید انجام دهد تا احیای امر شما باشد؟
حضرت در پاسخ، نکته ای را بیان میفرمایند که ریشه همه کارها و برنامه های ماست؛ چه در حوزه تدریس و تدرس، و چه در رشته تبلیغ و ارشاد. امام میفرمایند: یتعلم علومنا ویعلمها الناس؛ ابتدا حرفهای ما را بیاموزند؛ سپس به مردم بیاموزانند. امام پس از آن، میفرمایند: فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لا تبعونا؛ اگر مردم متوجه کلام ما بشوند،[2] از ما پیروی میکنند.
در این روایت، اتباع و پیروی کردن مردم، فرع بر توجه ایشان به محاسن کلام امامان بیان شده، و محاسن کلام نیز به عرضه آنها توسط علما متوقف شده است. تا عالمان به عرضه محاسن کلام امامان نپردازند، محاسن کلام ایشان مشخص نمیشود تا مردم تبعیت و پیروی از کلام آن بزرگواران نمایند. مشکلتر از همه اینکه این عرضه کلام توسط عالمان، متوقف بر این است که ایشان ابتدا کلام و معالم آن بزرگواران را بفهمند و بیاموزنند.
تعلیم و تعلم کلام ائمه(ع)
بنابراین، ما ابتدا باید معالم امامان بزرگوارمان را یاد بگیریم و پس از آن به بیان آنها بپردازیم. متأسفانه گاهی از اوقات چنین خلائی در عرضه این معالم از ناحیه ما دیده میشود. برخی از افراد وقتی بر روی منبر یا پشت تریبونی قرار میگیرند و یا در شبکه های تلویزیونی و... حضور مییابند و در مقام عرضه این معالم واقع میشوند، به بیان کلامی از امامان میپردازند که خودشان هم آن را یاد نگرفتهاند. کلام اهل بیت با مطالعه چند روزنامه و کتاب و صرفاً با ترجمههای فارسی آن به دست نمیآید. به همین دلیل، گاهی از اوقات در این زمینه ها، سخنان و مطالبی بیان میشود که نباید گفت و همین امر، مسئلهساز میشود.
تبری غیر از توهین است
چند روز پیش، شخصی از مصر نزد من آمده بود که پیش از آن با شیخ الازهر نیز ملاقاتی داشت. ایشان از برخی فرستنده های تلویزیونی که به نام شیعه است، گلایه داشت. نمونهای را هم معرفی کرد که بنده شخصاً مراجعه کردم و آن را دیدم و آن اینکه کیکی درست کردند وبه مقدسات اهل سنت تو هین شده بود، این توهین به پیامبر اکرم ـصلیاللهعلیهوآلهـ است. ما باید توجه داشته باشیم که تبری جزو اصول عقیده ای ماست؛ اما نباید این تبری را نزد هر کسی به کار ببریم. ما واقعیات را درک می کنیم؛ عدالت صحابه را نمی پذیریم؛ عصمت را درباره زنان پیامبر قبول نداریم؛ ولی حق نداریم هر مطلبی را نزد هر کسی بیان کنیم. این، مسئله بسیار مهمی است.
تعصبات کور، عامل اتحاد مخالفان بر ضد شیعه
نکته دیگر در این زمینه این است که مخالفان شیعه برای نگه داشتن جوانانشان در عرضه دین جاذبه ندارند؛ روحانیت وهابی برای جذب جوانان و مردم مطلب ندارد. جذابیت در شیعه هست، البته این جاذبه مربوط به ما نیست؛ بلکه جاذبه حسینبنعلی و امیرالمؤمنین ـعلیهماالسلامـ است. بنابراین، شیعه مطلب برای عرضه دارد؛ ولی آنها ندارند؛ به همین دلیل ایشان برای نگه داشتن مردم خود، به همین تعصبات مذهبی تمسک میکنند.
حدود ده سال پیش در سیستان و بلوچستان در ایام فاطمیه، مزاحمتهایی برای مراسم فاطمیه ایجاد شده بود. یکی از بزرگان مراجع به من فرمودند که با وزیر کشور وقت ملاقات کن و این مسئله را با ایشان در میان بگذار. بنده برای پیگیری مسئله رفتم. ایشان گفتند: برخی از طلبههایی که از قم به اینجا میآیند، تندروی می کنند؛ ما هم ابتدا باور کردیم؛ اما پس از آنکه دستگاههای اطلاعاتی و انتظامی شش یا هفت ماه این مسئله را پیگیری کردند، روشن شد که آن شعارها که بر درو دیوار نوشته شده بود، کار طلبههایی که از قم رفته بودند و یا متعصبین شیعه نبود؛ بلکه افرادی از خود وهابیها و محصلین مدرسه مکی آن شعارها را نوشته بودند. قالبهای این شعارها، در آن مدرسه پیدا شد. آنها شبانه به وسیله این قالب ها آن شعارها را بر در و دیوار مینوشتند تا بهانهای فراهم کنند که مردم را به عنوان تعصب بر ضد شیعه جمع کنند؛ برای آنکه نوجوان سیزده ساله را تحریک و توجیه کنند تا مواد منفجره به خود ببندد و خود را در میان شیعیان منفجر کند.
بیان مطالب، متناسب با ظرفیت افراد
بنابراین، در عرضه کلام امامان، باید روش درستی را در پیش گرفت. خود ائمه(ع) فرمودهاند که اِنَّ حدیثنا صعب مستصعب[3]؛ کلام آن بزرگواران، نه در قضیه تبری، بلکه در قضایای دیگر هم چندان ساده نیست. ازاینرو، وقتی کسی ظرفیت مطلبی را ندارد، لازم نیست آن را برای او بیان کنیم. نباید برای کسی که هنوز امیرالمؤمنین و امام حسین ـعلیهماالسلامـ را درست نمیشناسد، اثبات کنیم که خلقت ایشان پیش از خلقت عالم و آدم بوده است. روشن است که نمیفهمد و ظرفیت درک آن را ندارد. بیان این مطلب، از بین بردن آن است و حتی چیزی بیش از آن؛ نهتنها این شخص هیچگاه اصل مطلب را درنمییابد، بلکه ذهنش هم مغشوش میشود.
ازاینرو باید توجه داشت که «تعلم» فقط یادگرفتن حدیث و حفظ کردن و خواندن آن نیست؛ بلکه درک لسان ائمه است. باید دید ائمه در مکتب خود چه چیزی میخواهند. باید دید امام صادق ـعلیهالسلامـ هنگامی که گرفتار منصور بود و هر روز فشارهایی را متحمل میشد، چگونه عمل میکرد. تبری به جای خود واجب است؛ حتی ما در تبری بیش از این می گوییم؛ در دلی که محبت علیبنابیطالب ـعلیهالسلامـ در آن باشد، محبت دشمن او نمی تواند وارد شود. اما این مطلب را نباید برای هر کسی و در هر تریبون یا منبری نقل کرد. یتعلم علومنا، یعنی مشی ما را در عرضه معالم نیز یاد بگیرند؛ بفهمند که ما چه میگوییم و چگونه عرضه میکنیم.
ما امروز در دنیا زیر ذرهبین هستیم. وقتی امام جمعهای در گوشهای از کشور خطبه می خواند، فورا در خبرگزاری های دنیا منتشر میشود. پس باید مراقب باشیم که هر مطلبی را نگوییم. چنان نباشد که سیدجمالالدین اسدآبادی گفته بود: «الاسلام محجوب بالمسلمین»؛ مسلمانان خود، حجاب اسلام شدند. اگر خود اسلام بود، ولی مسلمانان نبودند، اسلام پیش رفته بود. مراقب باشیم که امروز این گونه نباشد و ما علما و روحانیون شیعه، برای عرضه معالم دین و مکتب اهل بیت ـعلیهمالسلامـ حجاب نباشیم. اگر نمی توانیم ترویج کنیم، دستکم خراب نکنیم. علوم ائمه فقط در همین عرضه حدیث نیست؛ بلکه در مشی و روش آن بزرگواران نیز هست. امام میفرمایند: رحم الله عبداً احیا امرنا. فقلت له: وکیف یحیی امرکم؟ قال: یتعلم علومنا ویعلّمها الناس. فإن الناس لو علِموا محاسن کلامنا، لاتّبعونا؛ اگر مردم به محاسن کلام و محاسن مشی اهلبیت پی ببرند، دیگر مشکلی نخواهیم داشت.
درخشش حقیقت تشیع، از میان منابع اهلسنت
هماکنون گروهی به نام «مستبصرین» در قم هستند که خوشبختانه تعدادشان از هزار نفر هم بیشتر است. برخی از ایشان استاد دانشگاه و دارای مراتب علمی بالا بودند؛ اما همه آن شرایط و مزایا را رها کردهاند و در قم در شرایط خیلی بدی هم زندگی میکنند و کسی هم متوجه ایشان نیست. ما وقتی با برخی از آنها ارتباط داشتیم، پی بردیم که ایشان پای منبرهای شیعه یا تلویزیونهایشان، شیعه نشدهاند؛ بلکه با مطالعه کتاب های سنی شیعه شدهاند. ایشان وقتی پای منبرهای تبلیغی روحانیون سنی و وهابی بودند؛ یا در دانشگاه مدینه درس میخواندند، تشیع را یاد گرفتند؛ یعنی تشیع را از ضد خودش آموختند؛ اما چون اهل دقت و مطالعه بودند، به حقیقت تشیع پی بردند و شیعه شدند. تشیع چنان جاذبهای دارد که زبان دشمن هم مبلّغ آن می شود. وقتی چنین جاذبهای در تشیع هست، دست ما برای عرضه معالم اهلبیت ـعلیهمالسلامـ بسیار باز است. این امر، سرمایه بزرگی است. این سرمایه را درست عرضه کنیم و از آن بهدرستی بهره ببریم. انسانی که سرمایه کلان داشته باشد، اما در بهکارگیری آن تدبیر نداشته باشد، نهتنها سرمایه را از دست می دهد، بلکه ورشکسته و بدهکار نیز میشود.
[1]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص180؛ و نیز عیون اخبار الرضا، ج2، ص275.
[2]. «محاسن کلامنا»، یعنی خوبیهای کلام ما. ازآنجاکه همه کلام امامان ما خوب است، به «کلام ما» ترجمه شده است.
شیخ حر العاملی، وسائل الشیعه، ج9، ص484، ح12545/6. . [3
منبع: خبرگزاری حوزه
کماکان منتظر جواب یا دیدگاهتان هستیم