به قلم سردبير
رسواییهای اخیر
اخبار
برگزيده ها
آیا امام حسین (ع) در کربلا دشنام و ناسزا داده اند؟!
تشیع انگلیسی چیست؟ شیعه انگلیسی کیست؟؟
اخلاق مناظره و اصول کاربردی آن (2)
یادتان باشد..
اعتماد مخاطب را جلب کنید
مخاطب نباید حس کند که هدف از مناظره چیره شدن شما بر اوست.شما می توانید خیلی راحت و شفاف این موضوع را با او در میان بگذارید و این اولین راه برای جلب اعتماد مخاطب می باشد.
تحسین و احترام مخاطب را نسبت به خود برانگیزید
عقل و میزان درک انسانها به یک اندازه نیست و از طرفی هم توانایی انتقال مفاهیم یا همان فن بیان انسانها نیز با هم فرق دارد.
چیزی که در مناظره مهم است سنجش میزان معلومات,قدرت تحلیل و فن بیان است.شما نباید اجازه دهید در هیچ یک از این موارد به اصطلاح کم بیاورید اما یادتان باشد که طوری عمل کنید که احترام و تحسین مخاطب را برانگیخته باشید نه حسادت و لجبازی او را؛برای این کار هر از چند گاهی صراحتا از او تعریف کنید!
محدوده و نوع سکوت را رعایت کنید
بین سکوت مبهم،سکوتی که علامت تفکر است و سکوتی که نشانگر شکست است فرق قایل شوید.شما باید بدانید برای اینکه مناظره به منبر تبدیل نشود، سکوت کردن و اجازه ی صحبت به مخاطب ضروری است اما یادتان باشد بیش از حد سکوت نکنید چرا که سکوت مداوم ،می تواند جو مناظره را برای چیرگی مخاطب بر شما آماده کند.
توهین لفظی و بدنی ممنوع!!
اگر عادت دارید حرفهایتان را در لفافه و کنایه آمیز بگویید از این کار اجتناب کنید چون گاهی باعث ایجاد سوءتفاهم خواهد شد.نیش و کنایه زدن نه تنها با الفاظ ، بلکه با ادا و اطوار نیز ممکن است.
پس نه تنها مواظب زبان خود باشید بلکه حالات صورت و بدن خود را نیز کنترل کنید!
گاهی باید تایید کرد..
دید روشن و باز خود را به رخ بکشید و گاهی صحبتهای مخاطب را تایید کنید.با این کار مناظره دوام پیدا خواهد کرد و حس دوستی بیشتر خواهد شد.اما باز هم یادتان باشد در تایید او زیاده روی نکنید چون این موضوع می تواند او را در صحه گذاشتن بر عقاید خود و نپذیرفتن عقاید شما جری کند.
اخلاق مناظره و اصول کاربردی آن (3)
سیره ی امام صادق علیه السلام در مناظره
بخشی از کتاب «توحید مفضل» درباره ی اخلاق مناظره ی امام جعفر صادق علیه السلام و توصیف زیبای نحوه ی مناظره ی ایشان با اهل جدل!!
ابن ابی العوجاء گفت: «در اطراف محمد بیش از این بحث نکنیم، من هنوز نتوانسته ام معمای شخصیت این مرد را حل کنم. بهتر است بحث را در اطراف مبدا اول و آغاز هستی که محمد پایه دین خود را بر آن گذاشت دنبال کنیم.» آنگاه ابن ابی العوجاء برخی در اطراف عقیده مادی خود - مبنی بر اینکه تدبیر و تقدیری در کار نیست، طبیعت قائم به ذات است، ازلا و ابدا چنین بوده و خواهد بود - صحبت کرد.
همینکه سخنش به اینجا رسید، مفضل دیگر طاقت نیاورد، یکپارچه خشم و بغض شده بود، مثل توپ منفجر شده فریاد بر آورد: «دشمن خدا! خالق و مدبر خود را که تو را به بهترین صورت آفریده انکار می کنی؟! جای دور نرو، اندکی در خود و حیات و زندگی و مشاعر و ترکیب خودت فکر کن تا آثار و شواهد مخلوق و مصنوع بودن را دریابی...»
ابن ابی العوجاء که مفضل را نمی شناخت، پرسید:
«تو کیستی و از چه دسته ای؟ اگر از متکلمینی، بیا روی اصول و مبانی کلامی با هم بحث کنیم. اگر واقعا دلائل قوی داشته باشی ما از تو پیروی می کنیم. و اگر اهل کلام نیستی که سخنی با تو نیست. اگر هم از اصحاب جعفر بن محمدی، که او با ما این جور حرف نمی زند، او گاهی بالاتر از این چیزها که تو شنیدی از ما می شنود، اما هرگز دیده نشده از کوره در برود و با ما تندی کند. او هرگز عصبی نمی شود و دشنام نمی دهد. او با کمال بردباری و متانت سخنان ما را استماع می کند. صبر می کند ما آنچه در دل داریم بیرون بریزیم و یک کلمه باقی نماند. در مدتی که ما اشکالات و دلائل خود را ذکر می کنیم، او چنان ساکت و آرام است و با دقت گوش می کند که ما گمان می کنیم تسلیم فکر ما شده است. آنگاه شروع می کند به جواب، با مهربانی جواب ما را می دهد، با جمله هایی کوتاه و پر مغز چنان راه را بر ما می بندد که قدرت فرار از ما سلب می گردد. اگر تو از اصحاب او هستی مانند او حرف بزن.»
آری اگر از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام هستیم باید مانند او حرف بزنیم و مانند او مناظره کنیم!!