پاسخ اجمالی
در مذهب اهل بیت(ع) در اعمال مکه مکرمه (عمره مفرده یا حج تمتع) بعد از طواف کعبه و نماز طواف و سعی بین صفا و مروه و تقصیر؛ طواف نساء انجام میگیرد که بعد از آن نماز طواف نساء خوانده میشود. هر مرد یا زنی که مُحرم شده و لباس احرام میپوشد، حق ازدواج و همبستری با جنس مخالف را بر خود حرام میکند و تنها بعد از انجام طواف نساء و نماز آن است که میتواند مبادرت به عقد ازدواج یا همبستری با همسر خود داشته باشد. در فقه اهل سنت چیزی به نام طواف نساء و نماز طواف نساء وجود ندارد اما...
پاسخ تفصیلی
در شریعت اسلام، یکی از عباداتی که تأکید زیادی بر انجام آن شده است، حج و عمره است. حج؛ عبادت و اعمالی است که در صورت وجود برخی از شرایط؛ بر مسلمانان واجب میشود. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمین»؛[1] و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بىنیاز است.
در کنار حج که برای عدهای که مستطیع هستند، واجب است و زمان محدود و معینی دارد، عمره مفرده که به معنای زیارت خانه خدا در غیر از این زمانها است، مستحب شمرده شده است. البته برخی از فقها یک بار انجام دادن عمره را در طول عمر برای کسی که استطاعت و تواناییهای لازم برای انجام حج را ندارد و در مکه یا قریب به آن سکونت دارند، لازم دانستهاند.[2]
در هر صورت؛ در اعمال حج(حج تمتع) و در عمرهای که در غیر از ماههای حج انجام میگیرد، باید شخص حاجی یا عمره گذار اعمالی را به قصد قربت انجام دهد. یکی از این اعمال؛ طواف نساء است.[3] همانطور که میدانیم، طواف یعنی هفت دور بر گرد خانۀ کعبه گشتن و از این جهت؛ فرقی بین طواف نساء با طواف غیر نساء - جز در نیت- وجود ندارد.
در مذهب اهل بیت(ع) در اعمال مکه مکرمه (عمره مفرده یا حج تمتع) بعد از طواف کعبه و نماز طواف و سعی بین صفا و مروه و تقصیر؛ طواف نساء انجام میگیرد که بعد از آن نماز نساء خوانده میشود. خصوصیت طواف نساء و نماز طواف این است که برخی از اموری که به خاطر مُحرم شدن و پوشیدن لباس احرام، انجام آن برای حاجی و عمرهگذار حرام شده است، به واسطۀ انجام طواف نساء و نماز آن، دوباره این محرمات موقتی به حالت سابقش برگشته و حلال میشود. هر مرد یا زنی که مُحرم شده و لباس احرام میپوشد، حق ازدواج و همبستری با جنس مخالف را بر خود حرام میکند و تنها بعد از انجام طواف نساء و نماز آن است که میتواند مبادرت به عقد ازدواج یا همبستری با همسر خود را داشته باشد.
حال که جایگاه و ضرورت طواف نساء در اعمال عبادی عمره حج و عمره مفرده بنابر مذهب شیعه بیان شد، ذکر این نکته لازم است که این واجب الهی در اعمال مربوط به مکه مکرمه در فقه اهل سنت دیده نمیشود. به عبارت دیگر، آنان چیزی به عنوان طواف نساء و نماز آنرا ندارند.
در مذاهب فقهی اهل سنت در شمارش ارکان و اعمال عمره چنین آمده است: احرام، طواف، سعی بین صفا و مروه و ازالۀ مو (تقصیر).[4]بنابراین؛ در فقه اهل سنت چیزی به نام طواف نساء و نماز طواف نساء وجود ندارد.[5]
از نظر مذهب اهل بیت(ع) اگر کسی طواف نساء را انجام ندهد، ازدواج و همبستری و زاد و ولد وی نامشروع است، اما با توجه به مصالح جامعه اسلامی و جلوگیری از تفرقه و دیگر مسائلی که در نظر شارع مقدس بوده است، برطبق برخی از روایات که در ذیل میآید، خداوند بر کسانی از اهل سنت که عموماً مردمی بیاطلاع بوده و فقط از عالمان خود تبعیت میکنند، این واجب را به نحوۀ دیگری قبول کرده است. البته واضح است، عالمانی از اهل سنت که در طول تاریخ پی به وجوب طواف نساء برده و از روی جحد و انکار انجام ندادهاند؛ شامل این روایت نمیشوند.
روایت را شیخ طوسی به نقل از اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) چنین نقل میکند: «اگر منت خداوند بر مردم[6] در قبول طواف وداع (به جای طواف نساء) نبود، هر آیینه به منازل خود رجوع میکردند در حالیکه جایز نبود با همسران خود همبستر شوند...».[7]
ملا محسن فیض کاشانی در این باره میگوید: «اگر چه عامه؛ طواف نساء را انجام نمیدهند ولی طواف وداع- که معمولاً در هنگام ترک مکه مکرمه و به عنوان وداع با این حرم امن الهی انجام میدهند- به جای طواف نساء آنان در نزد خداوند محاسبه میشود».[8]
[1]. آل عمران، 93.
[2]. امام خمینی، سید روح الله، مناسک حج، ص 49، بیجا، بیتا.
[3]. اعمال مذکور به این ترتیب است:1. لباس احرام پوشیدن و محرم شدن 2. هفت دور طواف بر گرد کعبه 3. نماز طواف 4.هفت بار سعی بین صفا و مروه 5. تقصیر(کوتاه کرد مقداری از مو یا ناخن) یا حلق(تراشیدن کامل موی سر برای آقایان) 6. طواف نساء 7. نماز طواف نساء
[4]. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی مذاهب الاربعه، ج1، ص 380، صیدا-بیروت، مکتبة العصریة، 1426ق.
[5]. «لا خلاف بین أصحابنا فی وجوب طواف النساء و خالف فیه العامة بأجمعهم»؛ در بین اصحاب امامیه هیچ خلافی وجود ندارد که طواف نساء واجب است ولی همۀ مذاهب اهل سنت، طواف نساء را نفی کردهاند. نک: محقق سبزواری، محمد بافر، ذخیره المعاد فی شرح الارشاد، ج 2، ص 640، قم، موسسة آل البیت (ع)، 1247ق.
[6]. واژه «ناس» که در فارسی به معنای مردم است، عموما در روایات، بخصوص با وجود قرائن؛ بر اهل سنت دلالت دارد.
[7]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج 5، ص 253، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
[8]. فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، ج 14، ص 1231، اصفهان، کتابخانه امیر المؤمنین (ع)، 1406ق.
. پیامبر خدا(ص) به امام على(ع) فرمود: «اى على! هر که مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست بدارد، باید خدا را بر حلالزادگى خود، ستایش گوید؛ زیرا ما را دوست نمیدارد، مگر حلالزاده و ما را دشمن نمیدارد، مگر حرامزاده».
درکتابهای اهل سنت آمده است که پیامبر(ص) سپاهی را به سرکردگی اسامه بن زید فراهم نمود وابوبکر وعمر را جزو افراد آ« سپاه قرار دادسپس فرمود : خدا لعنت کند کسی که از سپاه اسامه تخلف ورزد ودرآن شرکت ننماید. ومسلما ابوبکر وعمر به تصدیق تمام کتب وسیره ها وتواریخ هردو از سپاه اسامه تخلف ورزیدند ودر آن شرکت ننمودند، بنابراین لعنت پیامبر(ص) شامل حال آن دو گردید وهرکسی را که پیامبر لعنت کند مسلمانان نیز می تواند او را لعنت نمایند.
لعنت خدواند بر ابوبکر و عمر و پیروانشان که جز حرامزادگان کسانی بیش نیستند
حضرت فرمودند: پدرم از پدرش و آن حضرت از جدّ خود برایم روایت کردند؛ که حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر کس به سخنگویى گوش فرا دهد او را عبادت کرده است. اگر آن سخنگو از جانب خدا سخن می گفت، او خدا را عبادت کرده و اگر از جانب ابلیس سخن می گفت، ابلیس را عبادت کرده است؛ سپس فرمودند: اى ابن ابی محمود! مخالفین ما سه نوع خبر در فضائل ما جعل کردهاند:
1- غلوّ،
2- کوتاهى در حقّ ما،
3- تصریح به بدىهاى دشمنان ما، و دشنام به آنان.
وقتى مردم، اخبار غلوّ آمیز آن دسته را می شنوند، شیعیان ما را تکفیر مىکنند و می گویند: شیعه قائل به ربوبیّت ائمّه خود مىباشد. و وقتى کوتاهى در حقّ ما را مىشنوند، به آن معتقد می شوند و هنگامی که بدىهاى دشمنان ما و دشنام به آنان را می شنوند، ما را دشنام می دهند!.
(پیش خود می گویند: همان گونه که امامان شیعه، ما را دشنام می دهند، ما نیز آن ها را دشنام می دهیم!!) حال آن که، خداوند می فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ» (و کسانى را که مشرکین، به عنوان عبادت می خوانند، دشنام ندهید، چه آن که آنان نیز خدا را به ظلم و از روى نادانى دشنام خواهند داد. انعام: 108)
اى ابن ابی محمود!
وقتى مردم به چپ و راست می روند تو ملازم طریقه ما باش، زیرا هر کس با ما همراه شود ما با او همراه خواهیم بود، و هر کس از ما جدا شد ما نیز از او جدا خواهیم شد، کمترین چیزى که باعث مىشود انسان از ایمان بیرون رود این است که: در مورد سنگریزه بگوید؛ این هسته است و سپس بدان معتقد شده و از مخالفین خود تبرّى جوید.
اى ابن ابی محمود!
آن چه را برای تو گفتم، حفظ کن و نگهدار، زیرا خیر دنیا و آخرت را برای تو در این گفتار گردآورى کردم.
منبع: عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص: 303